رقابت انتخاباتی دردیار ما
این مطلب را پیشتر نگاشته بودم اما به علت رقابت انتخاباتی ممکن بود باعث واکنش هایی می شد بنابراین اکنون که انتخابات تمام شده است و این نوشته علیه و له کسی نمی تواند باشد آنرا منتشر می نماییم پیشاپیش از تمامی سرورانی که نام آنها را در اینجا می برم معذرت می خواهم .
بنده تا انجا که به یاد دارم (دوران راهنمایی به بعد ) در انتخابات های لرستان (سلسله،دلفان ، کوهدشت ،پلدختر وخرم آباد ) کاندید ا ها و مشاورانشان بر روی رگهای گردن مردم بیشتر کار می شود تا عقلشان ، تو ئه ژ هووزئ ایکس وندی ایما دئ هووزئ زد وندیم و . .. حرف های معمول بوده و متاسفانه با تعریف جدیدتر هنوز هست .
جوامع هندی گون ما (که بر ثروت و خرافه استوار شده اند) به کلی نیاز به یک خانه تکانی دارند ، خانه تکانی را از خودم آغاز می کنم :
آقا فرزاد ایا نژاد و سرزمین مهم است یا عقیده و فکر ، آیا هم فکری مهم است یا هم زبانی ، آیا اگر من کمی این طرف و آنطرف تر به دنیا می امدی باز هم به لک بودن الشتری بودن حسنوند بودن وابستگی داشتی یا نه ؟ آیا این حس سرزمین و خانواده دوستی (پرستی ) خدا دادی است ؟ ایا اگر عرب بودی در مود ایران و ایرانی چگونه می اندیشیدی؟ اگر دو کلاس درس نخوانده بودی آیا هم اکنون رای ات را به کمیته امداد، هووز، ایل، تعصب، نمی فروختی ؟ آیا در دایره ی 27 ساله محمدی ها کاظمی ها،شاهرخی ها،حسنوند هاو . .. طواف نمی کردی؟ ایا با ناظر ومجری شدن به شرکت 120درصدی کمک نمی کردی ؟آیا صندوق های سیار را نمی برد در دره ها و جاهای خلوت بین روستا ها به نفع هووز ات پر نمی کردی؟
فرزاد : به احتمال زیاد آره مگر من چه تفاوتی دارم؟