بَ بَ کردن هم گاهی خوب است

میه باقئر سوار برخرش داشت گله را به چرا میبرد صدایش کردم وگفتم:

چویینی میه باقئ ر؟چئ خه وه ر؟(چطوری چه خبر)

سری تکان داد وگفت:دیشب نخوابیده ام از بس این گه ژه له (گوسفند بور) بَ بَ کرد، صبح به قصاب گفتم فردا میاورمش برای کشتار!

نگاهی به که ژه ل انداختم چشمهایش سرخ شده بوداو هم نخوابیده بود انگار،گوشهایش کمی به ل تر(برافراشته) از بقیه بود وزود به زود سرش ازچرا به بالا میاورد نگاهی به اطراف میانداخت وبَ بَ یی میکرد ،...

میه باقئ ر هئ به گله کرد وبه سمت کوه به راه افتاد

...

هئ روو هئ روو مالئ م  ئ رئمیا (ای وای خانه ام خراب شد) این صدای گول نازار زن میه باقئ ر بود که داشت دست چرخان (رسمی دربین زنان لکستان) به سمت کوه میرفت!

پرسیم چی شده؟

گفت:گرگها به میه باقئ ر وگله حمله کرده  اندچند گوسفند را دریده وخرمیه باقئ ر هم از ترس فرارکرده از دره پرت شده و خودش هم کمی بریندار(زخمی) شده،....

باحالتی بهت زده گفتم آیا که ژه ل هم طوریش شده ؟

نگاهی بهم انداخت وگفت نئ مه زانم ( نمیدانم)

سر به زیر رفتم به سمت پرچین  دیشب شان، دیدم هنوز جای پنجه ی گرگ ها دراطراف پرچین پاک نشده بود

با خودم گفتم راستی چرا حواسمان نیست که بَ بَ کردن هم ممکن است خوب باشد حتی اگر خوابمان را پریشان کند.


ایا رای به سوری نه به محمدی بود؟

ایا رای به سوری نه به محمدی بود

انتخابات مجلس در ایران وبویژه در مناطق کمترتوسعه یافته ای مانند لکستان،همواره همراه با تنش بوده است،به گونه ای که روند برگزیده شدن اشخاص برای نمایندگی نه تابع ای پیوسته بلکه به صورت تابع ای گسسته وزیگزاگی بروز نموده است دراین بین انتخابات منطقه سلسله ودلفان شاید عجیب تر ازبقیه  جاهاباشد،اگر به نتایج نگاه شود روند تغییرات درست مانند یک نت موسیقی است ۱۱۲۱۱۲که قطعا طبیعی نیست ،نتایج انتخابات های گذشته کار رابه انجایی کشانده بود که برخی از نمایندگان پیشین میگفتند؛ ئ گئله گئ مئ نه!؛یعنی اینبار نوبت من است،این گستاخی بدون تردید در راستای توسعه ی سیاسی واقتصادی مدنظررهبران انقلاب وانقلابیون اصیل نبوده ونیست ولی از انجا که جماعت؛ نوخه کن واویار وبیل ار نه ر شؤ؛(نخودکاروکشاورز) هنوز چنان رشد نکرده اند که تصمیم درست را بگیرندویا بهتراست بگوییم نگذاشته اند رشد کنند وبیشتر تصمیمهایشان احساسی وشرطی وقمارگونه است ،نتیجه ی مثبتی به دست نمی اید،به نظر میرسد برگزیده شدن اقای سوری نیزبر امده از یک اراده ی سیاسی جمعی صرفا احساسی بود که اولا یک سلسله ای رای بیاورد ودوما محمدی رای نیاورد،به عبارتی الشتری ها اصراربرالشتری بودن کردند ودلفانی ها هم به کسی غیرازمحمدی راضی تر بودند.صرف نظر ازاینکه جناب اقای سوری چه عملکردی داشته،این انتخابات ها مانند قمار میماند ممکن است خیلی خوب باشد ویا برعکس ان،به هرحال درطول این چنددوره نمایندگی مجلس، جزانجام وبه ثمر رسیدن چندطرح ملی (که بود ویا نبود نماینده تاثیر چندانی بر انها نداشته) ،الشترونورابادوسایر مناطق لکستان به نسبت سایرکشور خیری جمعی از این انتخاباتها تاکنون ندیده اند،امید است مردم به دور از هرگونه تعصب،به صورت عقل محورانه وباادله ای درست اشخاصی را برگزینند که لایق خدمتگذاری بهتربرای مردم باشند،که به فرموده ی امام؛انقلاب ما انقلاب پابرهنه ها بود.

چل سرو نشانه ی خوبی که حدود لکستان را نشان میدهد

چئ ل سئ روو یا چهل سرود که درگذشته بسیار مورد استفاده قرارمیگرفت والبته شوربختانه امروز کمتراز آن استفاده میشود بیان دیدگاه ها،آرزوهاوامیدهای قومی است که با این زبان صحبت میکنند، قوم مظلوم لک که به دلیل کوچرو بودن،بی سوادی،سرکوب شدید توسط حکومتهاودست نشانده هایشان،ظلم برخی خوانین،...درگذشته به حاشیه رانده شده بودند،اما هوش سرشار،روحیه ی آزادمنشی وذوق خدادادیشان باعث شده است که همواره از خودردهایی به جای بگذارند که شعر ،موسیقی ،فلسفه،مذهب مستقل و... را برای خود دارند که به وسیله برخی از این ابزاربه صورت هوشمندانه ای بر هویت مستقل خود پافشاری نموده اند ،هیچ شاعر برجسته ای در ناحیه لکستان خود را لر یاکرد نخوانده است بلکه بر لک بودن خود تاکید کرده است نمونه ی بارز در اشعارملا منوچهر است که مئ لکم ،، ان معروف است ،اما اگر از نخبگان بگذریم توده ی مردم را مد نظر قرار دهیم میرسیم به چئ ل سئ روو،وقتی به این اشعار نگاه میشود ذره ذره ی ان بر آمده از آمال وآرزو ها وتحمل سختی والبته محیط پیرامونی مردمان آن است،هدف سراینده گان این اشعارهرچه بوده است مهم نیست اما آنچه بر جای مانده است مهم است که میتوان آز آن نتایج قابل اسنادی را ارائه داد،نمونه هایی از این اشعار عبارتند از:

چئ مؤ سه ر گه رین ،چئ مؤ سه ر که وئر ،رئ کئ کئ رماشؤ ، بئ چم ئه را همدو و...

همین چند شعر خود بیانگر یک جغرافیا است که یک سمت آن گرین کوه است که از بیستون آغاز میگرددتااشترانکوه ادامه دارد،البته کل حاشیه ی گرین،که شامل شهر هایی هرسین صحنه نهاوند بروجرد سیلاخور بیرانشهرالشتر نورآباد میشودرا در بر میگیرد،درست دربرابر گرین که وئر قرار دارد که در این بین کوهدشت،پلدختر،دره شهر ،آبدانان وایلام راشامل میشود،نکته قابل توجه حضور قطب تمدن ایران در غرب یعنی کرمانشاه است که به صراحت در این اشعارچندین بارآمده است،جالب است با آنکه این مرز جغرافیایی درجوار شهری چون خر آباد است ولی هیچ نامی از آن در هیچ شعرلکیی وجود ندارد اما حتی از همدان هم نام برده شده است که نشان دهنده ی حضور ایل بزرک ترکاشوند در آن ناحیه است،این جغرافیا نشان دهنده ی یک مرز طبیعی است که پیشینیان لک مان با هوشمندی  آن را برای ما به گذاشته اند ومیتواند راه نمایی برای ما وارثان باشد

تقدیم به ظریف عزیز

تقدیم به ظریف عزیز

کار؛قئ لا؛وگه مال

همیشه قیربوده وهاپ واین کار این؛ رویی سێ  ودوئم چوئکان؛هاست

اگربخواهی زیر دارهای ؛کاوۆه؛ قدمی بزنید وقصد داشته باشید دمی بیاسایید یا کتابی بخوانی، این رویی سێ

نفس را به داخل برده ومی قاراند قاار قاار قوور قوور،آن گه مال هم چند هاپ وهوپ میکند آنوقت

لابد دوست داری سنگی،بردئ، کلوخی وچیزی را برداری وبه سمتشان بپرانی ،اما دستی به ریش اسپی ات  میکشی وبا خودت میگی زشته ولشون کن خدا زده توسرشون و...

ولی واقعیت اینه که همین بی زبونها نه میزارن بیاسایی ونه میزارن راه بری واگردریک جای خلوت گیرت بیارن ....خولاسه

اخرسرمجبور میشوی کتاب ودرست را جمع کنی و بروی ؛مال باوکتان؛ یا انکه بمانی تا وهار بیایدچرا که فصل قار وقیل وهاپ وهوپ همین پاییزوزمستان است

برابری فارسی کلمات لکی

گه مال=سگ نر

رووی سێ=سیاه چرده

کاوۆه=درخت سپیدار

مال باوکتان=منزل پدری